بيش از يك سوم انرژي و بخش قابل توجهي از انتشار گازهاي گلخانه‌اي در جهان مصارف صنعتي دارد. امادر كشورهاي در حال توسعه، صنايع بيش از 50 درصد از كل مصرف انرژي را به خود اختصاص داده‌اند و اين مي‌تواند براي دستيابي به اهداف توسعه اقتصادي در اين كشورها نوعي چالش به حساب بيايد. از آنجايي كه بحث رقابت در اقتصاد از اهميت فراواني برخوردار است، در حال حاضر كشورهايي كه در حال توسعه زير ساخت‌هاي صنعتي خود هستند فرصت خوبي در اختيار دارند تا با استفاده از روش‌هاي بهبود بازده انرژي توان رقابتي خود را با ديگر كشورها بالا ببرند.

ميزان مصرف انرژي در كشورهاي در حال توسعه بين سال‌هاي 1971 تا 2004 به طور متوسط سالانه 9/4 درصد افزايش داشته است در حالي كه در كشورهاي صنعتي نرخ اين رشد 6درصد بوده است و در اروپاي شرقي و مركزي كاهش 5درصدي را نشان مي‌دهد.

سياستگذاران اين بخش عليرغم داشتن توانايي لازم، فرصت استفاده از الگوهاي بهبود بهره‌وري انرژي به منظور كاهش آلودگي محيط زيست، ايجاد امنيت تأمين انرژي و دسترسي به ثبات را ناديده مي‌گيرند.
اگرچه مبحث صنعت از تنوع فراواني برخوردار بوده و فعاليت‌هاي متفاوتي را دربرمي‌گيرد. اما موضوع انرژي در اين بخش از اهميت بسزايي برخوردار است زيرا براي اكتشاف منابع طبيعي، تبديل آنها به مواد خام و توليد كالاي نهايي انرژي لازم است. تصور همگان اين است كه بهره‌وري انرژي در بخش صنعت بسيار پيچيده‌تر از آن است كه بتوان با تدوين و اجراي يكسري سياست‌هاي كلي به آن دست يافت و واحدهاي صنعتي تنها با فشار بازار رقابتي مي‌توانند به بهره‌وري انرژي دست يابند.
در يك واحد صنعتي اصلي‌ترين موضوع توليد است نه بهره‌وري انرژي. به همين دليل هم فشار بازار رقابتي به تنهايي نمي‌تواند موجب دستيابي به اهداف بهبود بازده انرژي شود. گراني انرژي و دشواري تأمين انرژي، واحدهاي صنعتي را ترغيب مي‌كند تا انرژي مورد نياز خود را تا جايي كه مي‌توانند با صرف هزينه كمتري تأمين كنند. اما مبحث قيمت به تنهايي نمي‌تواند موجب بالا بردن ميزان آگاهي مديران واحدهاي صنعتي و ترويج فرهنگ صرفه‌جويي در مصرف انرژي شود. در واقع اين بي‌اطلاعي و به همين نسبت كوتاهي در مديريت مصرف انرژي است كه كيفيت توليد را پائين مي‌آورد و موجب افزايش ميزان ضايعات و بالا رفتن هزينه كارگر مي‌شود.
شركتهايي كه در فرهنگ سازماني خود در مورد مديريت انرژي خود تغييراتي ايجاد كرده‌اند سود فراواني از صرفه‌جويي در مصرف انرژي، بالا بردن بهره‌وري و افزايش بازده عملي به دست آورده‌اند.
ميزان بازده انرژي به روشهاي علمي كه در پاسخ به تغيير ميزان توليد و نوع توليدات صورت مي‌گيرد، بستگي دارد. از آنجايي كه توليدات صنعتي رابطه مستقيمي با رشد و رونق اقتصادي دارد، لذا سياست‌هاي بهبود بازده انرژي ذاتاً مستلزم دست زدن به يكسري خطراتي است كه البته بسياري از آنها قابل كنترل هستند. مهمترين و اصلي‌ترين كليد براي بهبود بازده انرژي در بخش صنعتي عبارت است از ثبات، شفافيت و دخالت صنعت در طراحي و اجراي سياست‌ها و از همه مهمتر اختصاص مبالغ فوق‌العاده براي ايجاد انعطاف‌پذيري در صنايع است.
بخش صنعت نشان داده است كه هنگامي كه اين اصول رعايت شود مي‌تواند به انتظارات در مورد كاهش مصرف انرژي و توليد گازهاي گلخانه‌اي پاسخ دهد و به رشد و بالندگي خود نيز ادامه دهد.
در اين مبحث به راهكارهايي كه در قالب «چارچوب استانداردهاي صنعتي» اهداف مدنظر اين اصول را تأمين مي‌كند مي‌پردازيم. در واقع چارچوب استانداردهاي صنعتي بين سازمان استاندارد بين‌المللي يا همان ISO و سيستمهاي مديريت محيط زيست و بهبود بازده انرژي رابطه ايجاد مي‌كند.
چارچوب استانداردهاي صنعتي شامل رعايت موارد زير است:
* قراردادهاي هدفمند
* رعايت استاندارد مديريت انرژي
* بهينه سازي سيستم‌ها و ابزار ظرفيت‌سازي براي تربيت متخصص بهينه‌سازي سيستم‌ها براي حال و آينده
* داشتن يك مرجع براي نگهداري و ثبت دستاوردهاي بهبود بازده انرژي، دادن امتيازهاي مالياتي و شناسايي واحدهاي صنعتي
اين چارچوب مي‌تواند شامل موارد زير نيز بشود:
شناسايي روش‌هاي بهينه‌سازي سيستم‌هاي استانداردشده و تأييد پروژه‌هاي بهبود بازده انرژي اعطاي اعتبار براي بهبود بازده انرژي.
هدف از تدوين اين چارچوب معرفي يك الگوي شفاف و استاندارد شده براي طرح‌هاي بازده انرژي از جمله بهينه‌سازي سيستم‌ها، بهبود فرايند مربوط، بازيافت گرماي از دست رفته و نصب ژنراتور برق در محل است. اين چارچوب برپايه دانش و فناوري موجود و اصول مهندسي بنا شده است.
بررسي‌ها نشان مي‌دهد به كار بردن روش‌هاي بهبود بازده انرژي در امريكا در صنايعي نظير فولاد، سيمان و كاغذسازي موجب صرفه‌جويي 16 تا 18 درصدي در مصرف انرژي مي‌شود. در كشورهاي در حال توسعه كه هنوز تكنولوژي قديمي وناكارآمد براي تأمين نياز مردم استفاده مي‌شود به كار بردن اين روشها مي‌تواند صرفه‌جويي بسيار بيشتري به همراه داشته باشد.
بعضي از دستگاه‌هاي صنعتي تقريباً در تمام واحدها كاربري دارد و بهينه‌سازي آنها بسيار با صرفه و مؤثر مي‌باشد نظير سيستم‌هاي پمپاژ و گردش هوا، بخار و گرما.
اينگونه سامانه‌ها انرژي را به سيالات و يا گرمايي تبديل مي‌كند كه خود از اركان اصلي فرايند توليد است.
بهينه‌سازي سيستم‌ها به آگاهي شركت‌ها در افزايش منافع مالي، بهره‌وري كمك مي‌كند اين امر خود موجب ترغيب مديريت واحدها براي ايجاد تغييرات و بهبود بازده انرژي در فعاليت‌هاي روزانه واحدها مي‌شود.
داشتن يك بانك اطلاعاتي كه در آن سوابق واحدهاي صنعتي در مورد بهبود بازده انرژي نگهداري مي‌شود مي‌تواند راه شناسايي، توسعه و ثبت پروژه‌هاي بهبود بازده انرژي را براي واحدهاي صنعتي هموارتر كند.
تربيت متخصصان در سرعت بخشيدن به آگاهي در مورد فرصت‌هاي بهبود بهره‌وري انرژي مؤثر است و تا ساليان سال به نفع صنعت خواهد بود. اكنون بعد از گذشت يك دهه از ايجاد اين ظرفيت متخصصاني كه در سازمان حفاظت از محيط زيست امريكا تربيت شده‌اند با بهينه‌سازي سيستم‌ها ميليون‌ها دلار سود براي واحدهاي صنعتي به ارمغان مي‌آورند.
نظر به اينكه در حال حاضر در اقصي نقاط دنيا توجه خاصي به بهبود بازده انرژي مي‌شود نياز به شفافيت بيشتر در روشها به خوبي حس مي‌شود و از اين طريق واحدهاي صنعتي مي‌توانند طرح‌هاي بهبود بازده انرژي را شناسايي، توسعه و تثبيت كنند.
به طور كلي مي‌توان گفت چارچوب استانداردهاي صنعتي شامل بسته‌اي از سياست‌ها است كه اهداف كاهش مصرف انرژي، استانداردهاي بهبود بازده انرژي، آموزش بهينه‌سازي و ثبت سيستم‌ها را با هم تركيب كرده است. در حال حاضر فرصت مناسب براي كاهش 18 تا 20 درصدي در مقدار مصرف انرژي و نيز كاهش انتشار اكسيدكربن به ميزان 20 تا 30 درصد وجود دارد. درواقع اكنون زمان دست زدن به اقداماتي است كه منجر به ترويج و عادي‌سازي استفاده از روش‌هاي بهبود بازده انرژي در دنيا مي‌شود. 

یک تصویر یک خاطره

جدید ترین اخبار

حاضرین در سایت

ما 31 مهمان و بدون عضو آنلاین داریم

ورود به سایت