يك نوع اواپوراتورهائي كه بطور غير مستقيم براي سرد كردن اطاقها به وسيله آب سرد بكار مي رود ، مخزنهاي مولد آب سرد است . كه در اين مخزن ها مانند يك ديگ مولد آب گرم آب سرد تهيه مي شود. و در اينجا عامل مولد سرما كويل سرد كننده است كه در داخل مخزن محتوي آب قرار مي گيرد. این مقاله از کاربران سایت تعویض هوا گرفته شده است.

در اينجا كويل بعوض تبادل گرما به هوا اين تعادل را با آب اطراف خود خواهد داشت و در نتيجه آب را سرد خواهد كرد و سپس اين آب بوسيله پمپ به كويلهاي آب سرد كه در محل اطاقهاي سرد قرار گرفته است فرستاده خواهد شد و كويل آب سرد به نوبه خود محيط اطراف خود يا هواي تحت فشار جرياني از روي كويل را سرد خواهد نمود. عمل سرد كردن آب كه در نتيجه تبخير مايع مبرد انجام مي گردد عيناً نظير تبخير آب در داخل ديگهاي بخاري با لوله هاي آتش است كه محصولات احتراق از داخل لوله عبور نموده و آب در اطراف آن به غليان در آمده و تبخير مي گردد و چنن عملي نيز در مخازن مولد آب سرد كه در درون لوله ها آب و اطراف آن مايع مبرد است بوقوع مي پيوندد و مايع مبرد تبخير شده و چون براي عمل تبخير به گرما احتياج دارد در اينصورت آب اطراف خود را سرد مي نمايد.

بنابراين مولد آب سرد يك نوع اواپراتور است كه در آن سيال شونده بجاي هوا آب است و مقدار تبادل گرما به آب ثابت ( در صورتيكه مخلوط نشود ) براي كويلهاي خشك 30 و براي كويلهاي پر ( 2Ft / hr / Tw 8 40 ) براي هر فوت مربع سطح كويل خواهد بود براي آب سرد كن هاي بالاي صفر درجه فارنهايت ( كه البته با آب نمك Brine ) كار ميكند مقدار تبادل گرما براي كويلهاي خشك 20 و براي كويلهاي پر 25 درصد در نظر گرفته مي شود و اين مقدار با كم شدن دماي مايع تنزل خواهد نمود.

مخازن مولد آب سرد دو نوع ساخته مي شوند :

1- مخزن مولد آب سرد با لوله هاي بخار مبرد مغروق ، در مخزن آب Shell and Coil

2- مخزن ، با لوله هاي آب در داخل محوطه آب Shell and Tube كه در مورد كندانسورها بيان شد. و اين مخازن براي سرد كردن آب بالاي 32 درجه فارنهايت و براي آب نمك با دماي پائين تر از 32 درجه فارنهايت بكار مي رود و در روي قسمت آبي اين مخازن مي بايستي كنترل كننده دما Temp.Controller براي جلوگيري از يخ زدگي نصب شود ، كه در مورد آب ساده اجازه بدهد آب به دماي كمتر از 40 درجه فارنهايت برسد.

 

اين مخازن براي بعضي از صنايع نظير صنايع نفتي و يا مواردي كه مايع سرد شونده مي بايستي تا نزديك نقطه انجماد آن سرد شود و همچنين مواردي كه كويل مي بايستي مرتباً تميز شود از كويل دوبله Double Coil استفاده مي شود.

 

نوعي از اين مخازن بطور قائم ساخته مي شوند. و نوعي از طرح مخصوص آنها طوري است كه با كويل اواپراتور پر ( Flooded ) كار ميكند.

 

مخازن مولد آب سرد معمولا در صورتي كه بطور مجزا با كمپرسور نصب شود اغلب بطور قائم با پايه مي باشد و چنانچه بصورت بسته با كمپرسو و كندانسور در روي يك شاسي نصب شون در اينصورت بنام واحد بست مجموعه مخزن مولد آب سرد و كندانسور كمپرسور يا ( دستگاه چيلر ) ( Packaged Liquid Chiller ) ناميده مي شود كه بترتيب از قسمتهاي زير تشكيل شده است.

 

1- كمپرسور ( از نوع بسته ) در زير دستگاه نصب شده و لوله مكش گاز از اواپوراتور ( مخزن مولد آب سرد ) توسط شيري به آن اتصال پيدا كرده.

2- مخزن مولد آب سرد كه در بالاي كمپرسور و روي شاسي نصب شده و لوله مايع مبرد از پشت دستگاه به آن اتصال دارد .

3- كندانسور آبي كه زير مخزن مولد آب سرد و روي شاسي نصب گرديده و لوله كار خروجي از كمپرسور از پشت جعبه كنترل به آن اتصال دارد و لوله مايع نيز از پشت دستگاه به مخزن مولد آب سرد اتصال شماره 2 اتصال پيدا كرده است.

4- جعبه كنترل كه چنانچه محتوي كنترلهاي زير است :

A- كنترل قطع كننده در فشار كم ـ كه كنترل قسمت فشار كم دستگاه را به عهده دارد كه فشار از حدي معين تجاوز نكند.

B- كنترل قطع كننده در فشار زياد ـ كه كنترل قسمت فشار زياد دستگاه را بعهده دارد كه فشار از حدي معين تجاوز نكند.

C- فشار سنج در فشار كم L.P ( Low Perssure ) .

D- سويچ قطع و وصل دستگاه

E-  كنترل حفاظت دستگاه در برابر يخ زدگي

F-  كنترل قطع كننده فشار روغن.

G-سويچ خودكار پمپاژ كردن مايع در موقع توقف دستگاه

   ( Auto – Pump – Down – Switcd )

H- رلي حفاظت موتور

I-    رلي Non Rreycling Pump Down Relay

J-    اتصال دهنده Contacter

K- ترموستات دماي پائين آب ( براي تنظيم كردن دماي آن مخزن و ضمناً حفاظت ثاني آن از يخ زدگي ).

L-  فيوز حفاظت مدار

M-                       باند ترمينال

N- رلي تاخير زمان          Time Delay Relay

5- شاسي دستگاه كه از فولاد سخت ساخته شده و چنانچه در شكل ملاحظه مي شود پايه هاي آن بر روي لرزه گير مخصوصي كه براي گرفتن لرزش دستگاه در موقع كار سوار شده است.

6- لوله مكش گاز مبرد كه گاز منبسط شده با فشار كم كمپرسور را هدايت مي نمايد ضمناً اين لوله به يك مبدل گرمائي كه در پشت دستگاه قرار گرفته اتصال دارد كه در اين مبدل با گاز گرم مكش يا مايع سرد برگشتي از كندانسور تماس حاصل نموده و بنابراين طبق آنچه در سيكل تبريد بيان مي شود با تبادل گرما از لوله گاز گرم به مايع مبرد عمل گرمايشي مافوق اشباع ( Super Heat ) و سرماي مادون اشباع ( Sub Cooled ) انجام مي گيرد. اطراف لوله مكش و مبدل گرمايي در عايق پوشيده شده است.

 

علاوه بر لوازم ديگري بترتيب زير در مسير مايع و گاز مبرد نيز نصب شده است.

 

الف ـ شير انبساط

ب ـ شيرهاي مربوطه در اتصال لوله هاي مايع و گاز مبرد كه كليه از جنس برنجي و از نوع مخصوص براي سيستم تبريد مي باشند.

ج ـ صافي ( Filter ) براي تميز كردن و گرفتن اشغالها و ناخالصي هائي كه ممكنست در ماده مبرد وجود داشته باشد.

د ـ خشك كننده ( Drier ) ( براي گرفتن رطوبت اگر چنانچه در ماده مبرد وجود  داشته باشد ).

هاـ مشخص كننده رطوبت      Moisture Indicator

و ـ شيشه بازديد                Sight Glass

ز ـ شير سلنئيد                  Solenoid

 

يك سيستم تهويه مطبوع ـ بوسيله دستگاه بسته مجموعه مخزن مولد آب سرد و كمپرسور و كندانسور دستگاه چيلر

 

    Packaged – Chillar With  Condensing Unit

 

يك سيستم تهويه مطبوع ـ بوسيله دستگاه بسته مجموعه مخزن مولد آب سرد و كمپرسور و كندانسور دستگاه چيلررا نشان مي دهد كه اتصال لوله آب را به كندانسور و از طرف ديگر به ظرف برج خنك كننده و برگشت آنرا نمايش مي دهد و ضمناً توزيع لوله هاي آب سرد را از مخزن مولد آب سرد به دستگاههاي هواساز افقي كه در مجاور دستگاه چيلر نصب شده است نشان مي دهد و در قسمت چپ تابلوي كنترل سيستم نصب شده.

يك سيستم تهويه مطبوع بوسيله دستگاه بسته مجموعه مخزن مولد آب سرد و كمپرسور دستگاه چيلر كمپرسور    Packaged – Chiller – With  Compressor Unit را نشان مي دهد كه در آن بجاي كندانسور آبي از كندانسور تبخيري استفاده شده است . كه چون كندانسور آبي علاوه بر عمل تقطير گاز مبرد وظيفه ذخيره مايع مبرد را به عهده دارد دراين سيستم كندانسور آبي وجود ندارد لازم است يك ذخيره كننده مايع مبرد ( Receiver ) وجود داشته باشد كه از اين مخزن به كندانسور تبخيري لوله كشي شده و مايع مبرد تقطير شده توسط اين لوله به مخزن ذخيره مايع مبرد حمل و در اين مخزن جمع مي گردد و سپس از اين مخزن توسط لوله مايع Liquid Line به مخزن مولد آب سرد جريان پيدا كرده و پس از انبساط و سرد كردن آب و تبخير و تبديل به گاز مجدداً بوسيله لوله مكش Suction Iine به كمپرسور بر ميگردد.

 

ضمناً آب سرد شده در مخزن مولد آب سرد توسط لوله هائي به واحدهاي سرد كننده يا كولرهائي ( Unit Cooler ) كه در بالاي شكل نصب شده و نظير فن كويلهاي آويزي مي باشند انتقال و پس از خنك كردن سطح كويل آنها مجدداً توسط لوله برگشت به مخزن مولد آب سرد برگشت داده شده است. ملاحظه مي شود كه در اين سيستم ديگر برج خنك كننده وجود ندارد لذا با كندانسور آبي ، برج خنك كننده كار مي كرد. اين سيستم با كندانسور تبخيري و مخزن مايع مبرد عمل مي كند. تابلوي كنترل سيستم و سيم كشي هاي مربوطه چنانچه در زير واحدهاي سردكننده ( كولرها ) نصب شده است.

کوئل های گرم کننده

 

در دستگاههاي هواساز و همچنين فن كويلها علاوه بر كويل آب سرد خصوصاً موقعيكه بجاي كويل آب سرد كويل گاز مبرد باشد در اينصورت مي بايستي براي تامين گرما كويل گرم هم در دستگاه نصب نمود و كويلهاي گرم اعم از اينكه حامل آبگرم يا بخار باشند از يك سري لوله هائي تشكيل شده اند كه داراي پره هاي آهن گالوانيزه و يا آلومينيوم و يا مس مي باشند.

كويلهاي پره دار جانشين كويلهاي چدني شده است. انواع مختلف از اين نوع كويلها وجود دارد كه يك نوع آن نمايش داده شده اين نوع بخصوص از پيچيدن يك صفحه فلزي كم عرض و طويل در اطراف لوله مسي بطور مارپيچي ميباشد و اتصال آن به لوله مسي توسط لحيم كاري انجام گرفته است كه علاوه بر اينكه اتصال پره را به لوله محكم مي نمايد انتقال حرارت را نيز به آساني از لوله ب پره ها ممكن مي نمايند و براي تشكيل كويل در هواي خيلي سرد سرعت در حدو 800 فوت در دقيقه يا كمتر توصيه مي شود به علت اينكه آبهاي تقطير شده ممكن است در اطراف كويل منجمد شود. بنابراين سرعتي كه انتخاب مي شود بستگي دارد به ارتفاع و عرض و عمق واحد گرم كننده ( كويل ) كه عمق واحد گرم كننده مربوط است به تعداد قطعات كويل . اندازه كويلهاي گرم كننده را بر حسب اينچ و سطح كويلها را بر حسب فوت مربع نسبت به طول آنها تعيين ميكند و قسمتهاي آزادي كه از كويل براي عبور هوا باقي مي ماند تعيين شده است كه  در آن دما واحد گرم كننده طرح شده است بستگي دارد به مقدار گرمائي كه مي بايستي به هوا داده شود. مي بايستي در نظر داشت كه دستگاه تهويه مورد نظر فقط براي عمل تهويه در نظر گرفته شده يا اينكه ضمناً براي انتقال گرما به داخل ساختمان نيز محاسبه گرديده است در هر حال دمائي كه براي هواي ورودي در محاسبه بكار مي رود مي بايستي براي سيستمي كه طرح شده است به حداقل در نظر گرفته شود.

1- تعريف و تقسيم بندي عايقها

عايق ها به اجسامي مي گويند كه داراي ضريب هدايت گرمائي خيلي كم مي باشند يا K در آنها خيلي كوجك و بر عكس ( ضريب مقاومت گرمائي ) در آنها زياد است.

بطور كلي هادي مطلق يا عايق مطلق وجود ندارد و در واقع هادي يا عايق بودن اجسام نسبي است . همانطور كه فلزات داراي ضريب هدايت زيادي است ، بعضي اجسام مانند چوب پنبه داراي ضريب هدايت گرمائي كم و بر عكس مقاومت گرمائي زياد هستند.

 

لذا اين اجسام را عايق مي نامند ، چنانچه به نظريه ساختمان مولكولي اجسام مراجعه كنيم مشاهده مي كنيم در بين مولكولهاي اجسام مقداري فواصل مولكولي وجود دارد كه در آن حبابهاي هوا يا گازهاي ديگر قرار گرفته است ، كه هر قدر اين حبابها بزرگتر باشد ، ضريب عابق بودن اجسام بيشتر و بر عكس ضريب هدايت آنها كمتر است.

 

دما و رطوبت و وزن مخصوص در تغيير هدايت و عايق بودن اجسام دخالت دارند و بدينصورت كه هر قدر دماي جسمي بيشتر شود ، ضريب هدايت اجسام نيز بالاتر باشد ، ضريب عايق بودن اجسام بيشتر مي نمايد . و رطوبت نيز موجب بالا بودن ضريب هدايت و كم كردن ضريب عايق بودن اجسام مي گردد. و همينطور هر قدر و وزن مخصوص جسمي زيادتر باشد ضريب هدايت آن بيشتر و ضريب عايق بودن آن كمتر است . و برعكس اين نظريه در مورد وزن مخصوص براي همه اجسام صادق نيست. عايق ها بطور كلي سه دسته تقسيم مي شوند.

2- عايق هاي گرمائي هدايتي

عايق هاي گرمائي چنانچه بيان شد ضريب هدايت آنها K كم و بر عكس ضريب مقاومت آنها زياد است جدول تعدادي از عايق هاي متداول را كه در تاسيسات حرارتي و برودتي بكار برده مي شود و يا در مخزن و لوله ها و كانالهاي عبور آب و بخار و گازهاي تبريد بكار برده مي شوند.

3- عايقهاي گرمائي تشعشعي يا عايق هاي فلزي

اين عايق ها كه در سطح ديوارها و سقف ساختمان بكار برده مي شود ، كه از صفحات فلزي براق نظير آلومينيوم و برنز و مس مي باشند و عمل آنها انعكاس مقداري اشعه آفتاب و جلوگيري از نفوذ آنها به داخل سطوح ساختماني نظير ديوار و سقف مي باشد.

 

بدين ترتيب گرماي منتقله از اشعه آفتاب را تقليل مي دهد ، چنانچه در قسمت انتقال گرما از طريق تشعشع مفصلاً بيان شد و بر عكس موجب نفوذ اشعه آفتاب مي شود ، كه در محاسبات باربرودتي در تهويه مطبوع از آن استفاده مي شود.

 

لذا با رنگ كردن سطوح ساختماني ( ديوار و سقف ) به رنگهاي روشن ( خصوصاً سفيد ) مي توان يك عايق تشعشعي در سطح ايجاد و از نفوذ گرماي اشعه آفتاب كاست.

4- عايق هاي رطوبتي

چنانچه قبلا بيان شد رطوبت موجب بالا بردن ضريب هدايت و تقليل ضريب عايق بودن عايق هاي هدايتي مي شود.

لذا براي جلوگيري از نفوذ رطوبت در عايق هاي سطوح ساختماني ( نظير ديوار ، سقف و كهنه ) و عايق لوله هاي حامل سيال گرم يا سرد و همچنين براي جلوگيري از نفوذ رطوبت زمين به لوله هاي فلزي و زنگ زدگي آنها مي بايستي از عايق هاي رطوبتي استفاده كرد. عايقهاي رطوبتي عايق هائي هستند كه در نفوذ رطوبت از يك طرف به طرف ديگر جلوگيري مي نمايد . تعدادي از این عایق ها که در تاسیسات به کار برده می شوند، عبارت اند از کلیه اجسامی که به قیر آغشته شده باشند، ماندد گونی کاغذ یا پارچه غیر اندود و همچنین مواد لاستیکی و پلاستیکی و نظایر آنها ، به عنوان مثال روی عایق های پشم شیشه و معدنی و همچنین مواد لاستیکی و پلاستیکی و نظایر آنها از مواد قیری یا خودش استفاده می شود. 

 

 عایق کاری لوله ها :

كه بكار برده مي شوند مي بايستي علاوه بر ضريب هدايت كم داراي قابليت مقاومت و تغيير شكل در برابر دماي بالا يا پائين باشند ، و همچني در مقابل لرزش و ارتعاش مقاومت داشته و در طول زمان خاصيت عايق بودن خود را از دست ندهد. موادي كه در عايق لوله ها بكار مي برند عبارتند از : مانيزيوم . اسبستوس ، خاك ، پشم شيشه ، پشم معدني ، الياف مو و الياف پشم حيواني و مواد مخلوط با مواد ديگري كه ساير شرايط مذكور در فوق از قبيل مقاومت مكانيكي و ارتعاش و دوام و ساير خواص ديگر را جمعاً داشته باشد بكار برده مي شوند.

متداولترين  نوع مواد عايقي كه در لوله مكش بكار برده مي شود پشم شيشه و پشم معدني و كربنات منيزيوم است كه كربنات منيزيم بصورت گرد سياه رنگي است كه با الياف اسبستوس بصورت قطعاتي پيش ساخته به اندازه قطرهاي مختلف و با طول هاي كوتاه ساخته مي شود كه در روي لوله نصب مي گردد خاك نسوز كه از جنس سيليس كه با مواد ساختماني ديگر مخلوط مي گردد نيز براي اين منظور بكار برده مي شود.

اغلب عايقهاي صفحه اي از مخلوط آسيستوس با مواد تو خالي بصورت صفحانه لانه زنبوري ساخته مي شوند كه اين صفحات اطراف لوله مي پيچند و بعد روي آن در فواصل با بست مي بندند.

عايق گرمايي هوائي و خلاء

 

از عايق بودن فاصله هوايي يا خلاء مي توان در سطوح ساختماني مانند ديوارها و سقف ها و شيشه پنجره هاي براي عايق گرمايي استفاده كرد. چون هوا داراي ضريب هدايت كم و خلاء در محفظه است كه چون داراي مولكولهاي هوا نبوده و عامل انتقال گرمائي ندارند عايق بسيار خوبي از طريق ذرات جسم است كه گرما را در نتيجه مجاورت به دست عبور مي دهند. در حاليكه در محيط خلاء مولكولي وجود ندارد كه گرما را انتقال دهد. و در فضاي هوائي نيز چنانچه از عمل جابجائي ( Convection ) جلوگيري شود و بعبارت ديگر هوا ساكن باشد مولكولهاي هوا در نتيجه جابجائي گرما يا سرما را انتقال نمي دهند.

 

لذا چنانچه در ديواره ا فاصله هوايي منظور گردد مي بايستي براي جلوگيري از حركت هوا و انتقال جابجائي موانع B , A در ارتفاع فضاي خالي داخل ديوار در فواصلي از هم نصب نمود كه از جريان هوا در نتيجه جابجائي جلوگيري شود.

  فضاي هواي ساكن بجاي عايق در عايق نمودن پنجره ها 

  چنانچه در قسمت قبل : محاسبه اقلامات گرمائي پنجره ها بيان شد در مورد پنجره ها بعلت لزوم عبور نور براي روشنائي نمي توان آنها را عايق نمود ولي مي توان براي جلوگيري از نفوذ گرما از شيشه هاي دو جداره Double Class و يا سه جداره استفاده كرد كه در شيشه هاي دو جداره در بين دو سطح شيشه B , A فضاي خلاء CC , B , A دو فضاي خلاء E , O وجود دارد. وجود دارد در شيشه هاي سه جداره كه تشكيل شده است از سه جدار در وسط سه سطح

چون در وسط دو سطح مولكولهاي مادي وجود ندارد لذا گرما نمي تواند از طريق هدايت از يك جدار به جدار ديگر انتقال يابد و لذا فضاي خلاء در بين سطوح شيشه پنجره را از نظر انتقال گرما از طريق هدايت عايق نموده است ولي از نظر تشعشع و عبور اشعه آفتاب مانعي در برابر انتقال گرما از طريق تشعشع نمي توان ايجاد نمود.

راه‌اندازي سيستم برودتي را مي‌توان به صورت زير تفسير كرد:

«پيشرفت مراحل نصب دستگاهها از مرحله ابتدايي تا مقطعي كه سيستم، كار مورد نياز را انجام دهد.»
پيمانكاران بسياري در اين امر دخالت دارند: نصب كننده دستگاههاي برودتي، برق‌كار، لوله‌كش، سازندگان ساختمان، نجار و .... به منظور همكاري نزديك اين پيمانكاران بسيار مهم است كليه كارهايي كه بايد انجام گيرد تحت نظر يك نفر –مهندس سيستمهاي برودتي- انجام پذيرد. مراحل ايمني در هر مرحله حتماً بايد رعايت شود.



 

در زمان راه‌اندازي، مسائل زير بايد رعايت گردد:

1.با مراجعه به اطلاعات سازنده فقط از مُبرد تعيين شده استفاده كنيد.

2.مُبرد جايگزين فقط در صورت تأييد سازنده دستگاهها استفاده شود.

3.مُبردي كه احتمال آلودگي در آن وجود داشته باشد استفاده نكنيد.

- آلودگي

مراحل نصب سيستم از هرگونه آلودگي و حتي‌الامكان به دور از هواي مرطوب انجام گيرد. از ورود هرگونه جسم خارجي مانند برادة فلز، مواد جوشكاري، رسوبات كربني- كه بعد از جوشكاري ايجاد مي‌شود- به سيستم لوله‌كشي جلوگيري كنيد.

در صورت پيشگيري نكردن، در اثر هوا و رطوبت خوردگي ايجاد خواهد شد و مشكلات ديگري كه در زير آمده نيز بروز خواهد كرد:

1. اگر روغن استفاده شده آلوده باشد بر سطح لوله‌هاي مسي رسوب تشكيل مي‌شود. اين رسوب در ياتاقانها و سطوح صاف كه حرارت بالا دارند ايجاد مي‌شود. وجود رطوبت در سيستم نيز مي‌تواند علت اين امر باشد.

2. اگر تخليه هوا در سيستم به درستي انجام نگرفته باشد، يخ‌زدگي مشكل اساسي ايجاد مي‌كند.

3. روغن همراه با گازهاي تقطيرناپذير در دماهاي بالا تغيير شيميايي پيدا مي‌كند. تجزيه شيميايي مُبرد و روغن براي مُبرد R22 و گروه R500 احتمال بيشتري دارد. در حضور مولكولهايي كه شامل هيدروژن هستند اين تجزيه شيميايي توليد اسيد هيدروكلريك و هيدروفلوريك مي‌كند كه براي كمپرسورهاي بسته و نيمه‌بسته بسيار مضر است. به همين دليل سيستم بايد مدت زمان كافي تحت عمل تخليه هوا قرار گيرد.

- تخليه (Evacuation)

تخليه كامل هوا، رطوبت و گازهاي غيرقابل تقطير از سيستمهايي كه از مُبردهاي هالوژن استفاده مي‌كنند شديداً توصيه مي‌شود. اگر اين كار به درستي انجام نشود وجود هوا و يا گازهاي غير قابل تقطير باعث بالا رفتن فشار تخليه كمپرسور شده و سيستم در دماي بالايي كار مي‌كند. وجود هوا بدين معني است كه رطوبت نيز در سيستم وجود دارد. اگر مقدار رطوبت به قدري باشد كه باعث اشباع خشك‌كن/فيلتر شود، رطوبت باقي مانده در شير انبساط يا لوله مويي منجمد شده و جريان مُبرد را مسدود مي‌كند. اگر سيستم تحت آزمايش نشت مُبرد با فشار بالا قرار گيرد و بعد از آن تخليه كامل صورت نگيرد نيتروژن (ازت) باقي مانده باعث بالا رفتن فشار كار خواهد شد. دو روش براي تخليه سيستم: خلأ عميق و روش رقيق‌سازي، وجود دارد.

2-1: روش خلأ عميق

به منظور انجام تخليه صحيح، يك پمپ خلأ (Vacuum pump) خوب مورد نياز است. خلأ مناسب تحت شرايط عادي محيط بايد تا 20 torr بدست آيد. مدت زمان انجام خلأ عميق بستگي به نوع سيستم دارد: هر چه سيستم بزرگتر باشد زمان بيشتري مورد نياز است. مدت زماني كه يك سيستم بايد تحت عمل تخليه قرار گيرد به عهده تعمير كار است و باي طبق دستورالعمل شركت مربوط انجام گيرد. گاهي مشتري زمان خاصي را ملاك عمل قرار مي‌دهد. واضح است كه پمپ خلأ بزرگتر، زمان كار را كمتر مي‌كند. بعضي وقتها سيستم را به مدت بيست و چهار يا چهل و هشت ساعت تحت خلأ قرار مي‌دهند تا اطمينان صددر‌صدر حاصل شود كه سيستم از هر گونه آلودگي مبراست.

مزين روش خلأ عميق در اين است كه:

الف) به جز مقدار كمي مُبرد كه در زمان آزمايش نشت مُبرد در سيستم وارد مي‌شود، مُبرد ديگري تلف نخواهد شد.

ب) در سيستمهاي بزرگ امكان بازيافت مُبرد وجود دارد .

یک تصویر یک خاطره

جدید ترین اخبار

حاضرین در سایت

ما 15 مهمان و بدون عضو آنلاین داریم

ورود به سایت