کتاب استاد عشق نوشته مهندس سید ایرج حسابی است که نگاهی به زندگی و تلاش های پروفسور سید محمود حسابی پدر علم فیزیک و مهندسی نوین ایران و موسس دانشگاه تهران دارد. مهندس سید ایرج حسابی خاطرات بسیار جذاب و آموزنده ای را از پدر بزرگوارشان نقل کرده اند که برای اهل علم و اهل ادب جای بسی تامل و بررسی دارد. نویسنده کتاب استاد عشق و رییس بنیاد پروفسور حسابی روز جمعه 13 اسفند ماه 89 مهمان مرکز دانش صنعت تاسیسات ایران خواهد بود. ایشان در مراسم سومین همایش سالانه مرکز دانش صنعت تاسیسات ایران با موضوع "نقش و جایگاه علوم مهندسی و تشکل های حرفه ای در جامعه ایران" به مدت 70 دقیقه سخنرانی خواهند نمود. در ادامه مطلب نت برداری آزاد یک خواننده از بخش هایی از کتاب استاد عشق را مطالعه می کنید که خالی از لطف نیست. لینک دانلود فایل صوتی این کتاب نیز در ادامه آمده است. کتاب استاد عشق در حاشیه همایش 13 اسفند ماه این مرکز عرضه خواهد شد.

در حالي که 17 سال بيشتر نداشتم موفق شدم از دانشگاه فرانسوي بيروت ليسانس ادبيات بگيرم. در ان روزها به ليسانس ادبيات کار نميدادند. درس خواندن ضمن کار دشوار بود ولي جز اين چاره اي نبود. در 19 سالگي ليسانس بيولوژي را از همان انشگاه گرفتم و در آزمايشگاهي مشغول کار شدم از بخت بد اين کارهم از کار اولي بدتر بود.

حدود 22 سالگي از دانشگاه آمريکايي بيروت مدرک مهندسي راه و ساختمان گرفتم.
نظريه ام را براي پروفسور انيشتين فرستادم و او در ملاقاتي نظر مرا شنيد و گفت " به عنوان کسي که در فيزيک تجربه يي دارد بايد با شهامت بگويم ؛ نظريه شما در آينده يي نه چندان دور ؛ علم فيزيک را در جهان متحول خواهد کرد" قرار شد براي ادامه تحقيقاتم آزمايشگاه مجهزي پيدا کنند.
دانشگاه شيکاگو بسيار پيشرفته بود مهم تر از آن آزمايشگاههاي متعدد و معتبر آن بود. من در يک لابراتوار بسيار پيشرفته اپتيک ؛ مشغول به کار شدم در خوابگاه دانشگاه هم اتاق مجهزي براي اقامت به من داده شد از نظر وسايل رفاهي مثل اتاق يک هتل بسيار خوب بود آدم باورش نمي شد اين اتاق در دانشگاه باشد معلوم بود که همه چيز را براي دلگرمي محققين و اساتيد فراهم کرده بودند نکته خيلي مهم و حائز اهميت ؛ آزمايشگاهها و چگونگي تجهيزات آن بود. يک نمونه آن مربوط به ميزي ميشدکه در در آن آزمايشگاه به من داده بودند اين ميز کشوي کوچکي داشت از روي کنجکاوي آن را نگاه کردم دسته چک امضا شده اي بود که براي محققين قرار داده بودند تا براي سفارش تجهيزات از آن استفاده کنند.
در آن آزمايشگاه نياز به طلا داشتم . به سادگي با سفارش به منشي ظرف 72 ساعت شمش طلايي به طول 25 سانتي متر و قطر 5 سانتي متر با عيار بالا به ميزان 24 تحويل من داده شد.

علت ترقي و کشورهاي توسعه يافته اطمينان خاطر و احترام کارکنان مراکز تحقيقاتي ميباشد و بس فرقي نميکند اما تلفن چي باشيد يا استاد ؛ مجموعه آن مراکز در کشورهاي پيشرفته داراي احترام هستند.
سپس به ايران آمدم متاسفانه براي پيدا کردن کار بسيار مشکل داشتم. به من گفتند فني ترين و تخصصي ترين جايي که ممکن است تحصيلات من بدردشان بخورد وزارت طرق و شوارع (راه و ترابري امروز) است . لذا آنجا شغول بکار شدم.
براي شروع کار به من پنج الاغ و سه تفنگچي به من دادند و گفتند بايد بروي و راه بوشهر به بندر لنگه را نقشه برداري کني.در بيابان گرم مجبور بوديم از آب انبارها و چاله ها بنوشيم بايد هميشه با پارچه آب را صاف مي کرديم و با دستمال يا جوراب هايمان مي ريختيم و قبل از نوشيدن صافش مي کرديم تا کرمها و تخم کرمهاي آب جدا شوند.
با وجود تمام مواظبتها من و همراهانمان اسهال خوني گرفتيم دو سال بعد با همه مشقات نقشه را تهيه کرده به تهران آمدم وقتي نقشه ها را روي ميز آقاي بيات معاون وزارت راه گذاشته و شروع به توضيح دادم نگاهي به نقشه ها کرده رو به من گفت : " دو سال رفته اي براي خودت گشته اي و حالا کاغذها را خط خطي کرده جلوي من گذاشته اي!؟"
در ملاقات با وزير پيشنهاد دادم به من اتاقي دهند تا به تربيت مهندس مشغول شوم . اتاقي بعد اصرار به من دادند و بالاي آن نوشتم "مدرسه ي مهندسي ايران ؛ وزارت طرق" . و اين اولين مدرسه ي مهندسي در ايران بود. اما يک نفر هم دانشجو پيدا نمي کردم تنها فراش مدرسه بود که او هم بعد از مدتي در کلاس خوابش مي برد. نهايتا بعد از اعلام افزايش حقوق مهندسين 11 نفر بود و بعد از اتمام دوره سه ساله مهندسي تعداد داوطلبين بعدي به 28 نفر رسيده بود.

تاسيس دانشگاه تهران :
رفته رفته با کمک همين دانشجويان چيزهايي ساختيم که در ايران وجود نداشت اولين ايستگاه هواشناسي در کشور يکي از آنها بود. در ملاقات با وزير فرهنگ پيشنهاد تاسيس دانشگاه را دادم و او بعد از توجيهات من موافقت کرد و به من گفت طرح آن را آماده کنم. من به جاي واژه اونيورسيته واژه دانشگاه و بجاي واژه ي فاکولته کلمه دانشکده را انتخاب کردم. و خلاصه اسم طرح من شد " پيشنهاد تاسيس دانشگاه تهران "
طرح من با مخالفت رئيس تعليمات عاليه روبرو شد و من بناچار با پيشنهاد وزير فرهنگ به ملاقات رضا شاه رفته و طرح را براي او توضيح دادم و او بعد از توضيحات من که تحت تاثير قرار گرفته بود گفت بگوئيد طرح را به مجلس ببرند و من نيز هر کاري بتوانم . جالب اينکه بعد از سه روز ملاقات با شاه يک حواله به مبلغ 100 هزارتومان براي ساخت دانشگاه رسيد. مبلغ اين حواله بقدري عجيب بود که يک کوچه و خانه هايش را به 100 تومان مي خرند و اين مبلغ باور کردني نبود.

جهش هاي تحصيلي :
جهش از کلاس اول زبان انگليسي به کلاس پنجم
اولين ليسانس در 17 سالگي ؛ ادبيات
8 مدرک کارشناسي مهندسي و دکترا در فاصله ي 7 سال

زبانهايي که اشراف داشتند:
تسلط کامل به زبانهاي فرانسوي انگليسي الماني عربي
و کاربري زبانهاي سانسکريت لاتين يوناني اوستايي پهلوي ترکي ايتاليايي روسي

استاد عشق

نگاهی به زندگی و تلاش های پروفسور سید محمود حسابی

پدر علم فیزیک و مهندسی نوین ایران

نویسنده: سید ایرج حسابی

زمان کل:  ۳ ساعت و ۵۷ دقیقه

 دانلود بخش اول (حجم: 13MB)

دانلود بخش دوم (حجم: 17.8MB)

(Download Server: 4Shared     Format: Mp3     Archive Type: RAR)

یک تصویر یک خاطره

جدید ترین اخبار

حاضرین در سایت

ما 51 مهمان و بدون عضو آنلاین داریم

ورود به سایت